سرگرمی.وبلاگ پاتوق جوونای ایرونی.

بیا بهت خوش میگذره.جوک.خنده دار.سرگرمی.علمی

سرگرمی.وبلاگ پاتوق جوونای ایرونی.

بیا بهت خوش میگذره.جوک.خنده دار.سرگرمی.علمی

جملات قصار


هیچگاه نه کسی رو ببخش
نه فراموش کن
سر فرصت بزن دهنشو سرویس کن
( دکتر شریعتی با اعصاب خراب)
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

هر جا سخن از اعتماد است
من هر هر میخندم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
 
دلت رودوست دارم!چون مثل یخچال فقیراهیچی توش نیست
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

وقتی توی مجله از مضرات سیگار خوندم...
اونقدر وحشت کردم که قسم خوردم دیگه
مجله نخونم!
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

نون خشک هم نشدیم که یکى ازروى زمین برمون داره و بوسمون کنه!
 
اثرات کمبودمحبت شدید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

یارو روبردن دادگاه قاضی بهش گفت خاک توسرت این چهارمین بارته که
میارنت اینجا
یارو میگه خاک توسرخودت که همیشه اینجایی !!!
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

موقع مرگ به بچه‌هام می‌گم ده میلیارد تومن گذاشته‌م زیرِ…
بعدش می‌میرم
آی حال میده!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

دختره تلفن دوست پسرش زنگ میخوره برمیداره جواب میده
یارو میپرسه:شما؟
دختره میگه:من خواهرشم…شما؟؟؟
طرف میگه:من همین الان فهمیدم مادرتم!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

کسا‌یی که معتقدن اونی که رفته خودش بر میگرده،
نود و نه‌ در صد کفتر بازن!!
مگه کفتره جلده!؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

همیشه دستان همسرتان را در دست بگیرید، چون اگه رهاش کنید اون میره خرید !
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

رفتم تو سرچ گوگل تایپ کردم
“زن چه میخواهد؟”
گوگل بعد از ۲۰ دقیقه پاسخ داد
“ما همچنان در حال جستجو ایم !”

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

زندگی هر دختری یک سوال هست که تا آخر عمر او را همراهی می‌کند . . .
حالا چی بپوشم؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یارو میره رستوران میگه: غذا چی دارین؟
گارسون میگه : کاستیدگیلینکوفینوستا با لیمو!
یارو میگه: کاستیدگیلینکوفینوستا با چی!؟
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

و خداوند زمین و آسمان را آفرید…
و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد…!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سلامتی پوشک، که هیچ‌وقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد!
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچکس حق نداره از طرفش بپرسه “تو برا من چی‌ کار کردی؟”
تو ٧ میلیارد انسان تورو پیدا کرده، دیگه چیکار کنه !؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میدونی اولین عوارض جانبی بعد یک شکست عشقی چیه ؟!
در آوردن گوشی از حالت Silent !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یه عده هستن که اگه شده باید براشون آژانس هم بگیری
که سریعتر از زندگیت گم شن بیرون… !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد که دور کسی بگردی آخرش میزنه تو سرت !
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تجربه نشون داده وقتی با دوستت دعوات میشه
تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به زنی که همیشه میدونه شوهرش
کجاست چی میگن؟ (بیوه).

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طرف موبایلش آنتن نمیداد ، بهش مسیج دادم : نمیتونم بگیرمت …
جواب داد : به درک! مگه کم خواستگار دارم؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 
نیوتن در بیانیه ای یادآوری کرد:
علاوه بر زمین، یخچال نیز دارای نیروی جاذبه است..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یارو چیست !؟ موجودی که به شدت در مقابل فهمیدن مقاومت میکند !

 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی کسی به شما میگه احساس بدبختی میکنه ، به آرامی دستش رو بگیرید ، بغلش کنید و بهش بگید : " ای بابا ، حالا کجاشو دیدی
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 
گوگل: من صاحب همه چیم
ویکی پدیا: من همه چیو می‌دونم
فیسبوک: من همرو میشناسم
اینترنت: من نباشم شما ها هیچین
برق: زر اضافی نزنید !

داستان کوتاه لیلی و مجنون

 

 
روزی لیلی از علاقه شدید مجنون به او و اشتیاق بیش از پیش دیدار او با خبر شدپس نامه ای به او نوشت و گفت
“اگر علاقه مندی که منو ببینی ، نیمه شب کنار باغی که همیشه از اونجا گذر میکنم باش”
مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .
نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید …
از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و کنار مجنون گذاشت و رفت
مجنون وقتی چشم باز کرد ، خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت :
“ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم . افسرده و پریشون به شهر برگشت”
در راه ، یکی از دوستانش اونو دید و پرسید : چرا اینقدر ناراحتی؟!
و وقتی جریان را از مجنون شنید با خوشحالی گفت : این که عالیه !
آخه نشونه اینه که ،لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره !
دلیل اول اینکه : خواب بودی و بیدارت نکرده!
و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من ، که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟!
و دلیل دوم اینکه : وقتی بیدار می شدی ، گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت
پس برات گردوگذاشته تا بشکنی و بخوری !
مجنون سری تکان داد و گفت : نه ! اون می خواسته بگه :
تو عاشق نیستی ! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد !
تو رو چه به عاشقی؟ بهتره بری گردو بازی کنی!
چگونگی و کیفیت افراد ، وقایع و یا سخنان دیگران
به تفسیر ی است که ما ، از  آنها می کنیم ، و چه بسا که  حقیقت ، غیر ازتفسیر ماست .
قضاوت همیشه آسانست ، اما حقیقت در پشت زبان وقایع  نهفته است

.ازدواج درزمان های مختلف (طنز)


یک هفته پس از خلقت آدم: چون حوا بدون پدر و مادر بود، آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.

*پانصد سال پس از خلقت آدم: با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار طرف. بلند داد می زنی: هاکومبازانومبا (یعنی من موقع زنمه) بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن: از خودت غار داری؟ دایناسور آخرین مدل داری؟ بلدی کروکدیل شکار کنی؟ دوران خدمت جنگ علیه قبیله آدم خوارها رو انجام دادی؟ بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.

*دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم: انسان تازه کشاورزی را آموخته. وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی. برای همین با مقدار زیاد گندم به مزرعه پدر دختره میری. اونجا از تو می پرسند: جز خودت که اومدی خواستگاری چندتا خر دیگه داری؟ چند متر زمین داری؟ چندتا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟

بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسطه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می می کنید.

*40 سال قبل: شما پس از اتمام خدمت سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند. در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد. در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا برجاست.

*هم اکنون: به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهومسنجر احتیاج دارید. البته «ام اس ان» هم می توانید استفاده کنید ولی آنها آیکن های لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند. پس از نصب یاهومسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست «اد» می کنید و با استفاده از آیکن های مربوطه خواستگاری را انجام می دهید. البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد 

 

 

از ترانه عزیز هم تشکر میکنم که این مطلب قشنگو برام فرستاد.

قدرت بوسه ها


برج حمل (فروردین)
بوسه های شما تند و سریع و بسیار پرحرارت هستند که نشانگر حس شهوتران و لذت طلب شماست، اما این احساس داغ و سوزان خیلی زود فروکش می کند.
====================
برج ثور (اردیبهشت)
بوسه های شما با تعلل صورت می گیرد اما بوسه هایی ژرف و با احساس هستند که پی در پی می آیند و می آیند و...
====================
برج جوزا (خرداد)
بوسه های شما با فوران خنده، لبخند و مسخره بازی قطع می شود.
====================
برج سرطان (تیر)
بوسه های شما گرم و لطیف است، و دوست دارید تا ابد به آن ادامه دهید...
====================
برج اسد (مرداد)
بوسه های شما پراحساس، همراه با چنگ زدن و گاز گرفتن است. هیچگاه موقع بوسیدن از بروز احساسات خود جلوگیری نمی کنید و دوست دارید دیگران شما را به این خاطر تشویق کنند.
====================
برج سنبله (شهریور)
بوسه های شما بسیار دقیق، ظریف و ماهرانه است و معشوقتان زمانی متوجه آن می شود که شما کارتان را تمام کرده اید.
====================
برج میزان (مهر)
آنقدر نگران وضعیت تنفستان هستید که نمی توانید خوب به بوسیدنتان بپردازید.
====================
برج عقرب (آبان)
شما خیلی زود از بوسیدن می گذرید و به سراغ......چیزی می روید که پشت سر آن برسد.
====================
برج قوس (آذر)
بوسه های شما غافلگیر کننده و خود به خودی هستند که باعث می شود معشوقتان بیشتر و بیشتر طلب کند.
====================
برج جدی (دی)
بوسه های شما لحظه ی خلاص شدن و آزادی از استرسی است که در طول روز اسیرتان کرده است.
====================
برج دلو (بهمن)
بوسه های شما خیس و با کثیف کاری همراه است و هنگام بوسیدن چشمانتان را باز نگاه می دارید!
====================
برج حوت (اسفند)
بوسه های شما رویایی، خیال انگیز، عاشقانه و ابدی است

یه سری مردا


کفش برلوتی پاشون میکنن
ساعت خاص دارن و گوشی 8800 مشکی طلایی دس میگیرن .
اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن

مشروب فقط ویسکی
قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن !
مردایی که سوارماشینشون میشن و ساعت یک شب تنها تو خیابونا رانندگی میکنن در حالی که یه آهنگ خاص ، مثلا پینک فلوید رو با صدای بلند بیش از صد بار گوش میکنن .
همونایی که تنها کافه و رستوران میرن .
از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن ... ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات حرف میزنن !
اینا بهترین آدما برا درد دلن .
همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن

خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی
وقتی بهشون بگی دوست دارم ، باید ثابتش کنی !
انتظار نداشته باش زود بهت بگن منم دوست دارم !!!
مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره

برا قرارشون عجله و هیجان ندرارن !
این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن !

اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و ... بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن .

وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .

حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن !
یادت نره دیگه هر دردی براشون درد نیست!
این مردا خیلی دیر به دست میان ولی وقتی اومدن برای همیشه میمونن .
 

سوتی های شنیدنی


با دوستم رفته بودیم معجون بزنیم تو صف وایساده بودیم یه دختر ناز تو بغل باباش بود بلند پرسید:
باااابااا این اقاهه(ینی من) چرا کچله؟؟؟
باباش با عصابانیت گفت هیسسسس،خدا اینجوریش کرده بابا،نباید مسخره کنی.
خو پدر محترم حرف تو که بدتر بود
ینی بالغ بر پنجاه نفر داشتن به من میخندیدن
 
این خاطره مربوط به یه روستا از بهشهره...تو محرم تو یه تکیه کلی آدم داشتن عزاداری میکردن و سینه میزدن...یه مداحی هم اون جلو واسه اونا با میکروفون نوحه سرایی میکرد و ...این آدما بدجور تو حس بودن و هرچی مداح میگفت تکرار میکردن مثلا مداح میگفت "شهید کربلا حسین" همه سینه میزدن و میگفتن "شهید کربلا حسیییین"...که یهو یه بچه کوچیک شیطون میره پشت مداحه و سیم میکروفون رو هی میکشه !!! مداحه هم اصلا حواسش نیست با همون میکروفون و به لهجه شمالی به بچه میگه "سیم ره نکش !!!" تمام مجلس هم میگن "سیم ره نکششششش !!!!" باز مداحه میگه "سیم ره نکش شعار نیه !!!!" تمام آدما میگن "سیم ره نکش شعار نیییه !!!!" یعنی یه همچین عزاداری داشتن تو اون روستا !!!!
 
شاگردام همه حدود 12 تا 15 سالشون و همگی دهه 70 هستن .
اول کلاس می خواستم کلاس و شروع کنم
یهو یه فکری به سرم زد
بهشون گفتم بچه ها میتونین بشکن بزنین ؟؟؟
همه گفتن ارررررررررررررره ، منم گفتم خوب همه شروع کنین یواش بشکن بزنین .
اقا اینام شروع کردن به بشکن زدن
همین طور که یه ریتم خشگل گرفتن
منم شروع کردم خوندن
" مدرسه ها وا شده ، همهمه برپا شــــــــــــــــــــده ، با حضور بچه ها مدرسه زیبا شده "
وااااااااااااااااااااای این زیبا ترین کاری بود که توو طول 8 سال تدریسم کردم .
دمم گـــــــــــــــــــــــــــــــــرم
 
بابای من مغازه عکاسی داره
یه روز جمعه رفیقم کلید کرد که واسه شنبه صبح اول وقت عکس خانومشو که قبلا پیش ما گرفته واسه تعویض کارت ملی می خواد
ما هم مرام گذاشیمو رفتیم مغازه چاپ کردیم و با رفیقم تماس گرفتم که آمادست و بیا بگیر
اونم اومد و بعد از کلی تشکر واسه عکسو تعریف از کیفیت عکسو گرفتو رفت
چند روز بعدش خانومشو دیدم و بعد از سلام و علیک می خواست خفم کنه، نگو عکس یکی دیگه که شبیه اون بوده رو چاپ کردم و اون رفیق خنگمم نفهمیده خانومش نیست و عکس رو داده زدن رو کارت ملی بنده خدا
حالاتصور کنید دوست بدبخت من که تازه هم ازدواج کرده بودن چقدر واسه نشناختن خانمش از اون کتک خورده و تحقیر شده
تا چند وقت سوژه خنده بروبچ بود
 
این قضیه واسه یکی از آشناها اتفاق افتاده بود!
جریان از این قراره که این آشنای ما برای مراسم خاکسپاری رفته بودن واسه تسلیت.. مادره میگه ایشالله غم آخرتون باشه، پدره میگه خدا صبر بده، خلاصه هر کی یه چی میگه تا نوبت میرسه به دختر خانواده. این بنده خدا هم که خودش و کشته بود تا یه جمله شیک و تر و تمیز بگه هل میکنه میگه: هرچی خاک اون مرحومه تو روح شما...
 
سوتی در حد خیــلی خفن
ساندویچ سفارش دادم
موتوری سفارش اورد رفتم دم در
گفتم چقدر میشه قیمت گفت منم حساب کردم
موتوری گازید رفت منم درو بستم اومدم بالا بعد دیدم تو دستم هیچی نیست بعد چند ثانیه موتوری برگشت زنگ زد گفت آقا بیا ساندویچاتو بگیر
وقتی رفتم دم در جفتمون همدیگرو نگاه میکردیم و میخندیدیم... :)))
 
دبیرعربی مون توی کلاس بهمون گفت اونایی که توی امتحان عربی زیر 10 شدن بیان بیرون ما هم می دونستیم به چه قصدی بچه هارو میخواد بیاره بیرون گفتم آقا اجازه من هم بیام من 5/9 شدم گفتم بله بیا بیرون هر دانش آموز با توجه به نمره ای که گرفته بود از دبیرمون با شلنگ گاز از کف دست کتک میخورد و می رفت می نشست نوبت من که شد به خاطر نیم نمره چنان کتکی خوردم که تحملش برام خیلی سخت بود جالب اینجا بود که وقتی رفتم نشستم دوست بغل دستی بهم گفت نمره ها برگه امتحانی رو بشمار تو 10 میشی وقتی مطمئن شدم به دبیرمون گفتم برگشت گفت اشکال نداره بزرگ بشی از یادت میره به جون خودم و خودت تنها چیزی که از دوران راهنمایی توی ذهنم باقی مونده همینه الان 28 سالمه و اصن اون روز یادم نرفته!
 
 

توصیه دوستانه یک فیلسوف افسرده


۱) مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه، اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.

۲) دنبال پول دویدن بی فایده است، چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو.

۳) عاشق شدن بی فایده است، چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا دنیا دل هردوتونو.

۴) ازدواج کردن بی فایده است، چون قبل از 30 سالگی زوده بعد از 30 سالگی دیر.

۵) بچه دار شدن بی فایده است، چون یا خوب از آب در میاد که از دست بقیه به عذابه

یا بد از آب در میاد که بقیه از دستش به عذابن.

۶) پیک نیک رفتن بی فایده است، چون یا بد میگذره که از همون اول حرص میخوری
یا خوش میگذره که موقع برگشتن غصه میخوری.

۷) رفاقت با دیگران بی فایده است، چون یا از تو بهترن که نمیخوان دنبالشون باشی
یا ازشون بهتری که نمیخوای دنبالت باشن.

۸) دنبال شهرت رفتن بیفایده است، چون تا مشهور نشدی باید زیر پای بقیه رو خالی کنی
ولی وقتی شدی بقیه زیر پای تو رو خالی میکنن.

10 اشتباه رایج آقایان در مـــُــد‎

آیـا ظاهـر آنقدرها که میگویند در حیطه شغلی، رمانتیک و تاثیر گذاشتن بر روی دیگران، مؤثر است؟

از نظر علمی ثابت شده افرادیکه شناختی از شما ندارند، از روی ظاهـر شــما در عـرض ۳۰ ثانیه
در مورد شخصیتتان نتـیجه گیری می کنند.
این ارزشیابی درمدت زمان بسیار کوتاهی به صورت ناخواسته در ذهن شکل می گیرد.

دانشمندان معتقدند که به ترتیب موارد زیر درمورد دیگران، توجه فرد را
به خود جلب می کنند: رنگ پوست، جنسیت، سن، رفتار ( قد، حرکات بدن)، ظاهر، ارتباط مستقیم چشمی، و طرز صحبت کردن.

در مورد ۳ گزینه اول ما هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم؛
اما می توانیم با اتکا به یافته های علمی موارد دیگر را به نفع خود تغییر داده
و تصور ذهنی دیگران را در مورد خود تغییر دهیم.

از آنجایی که ۸۰% از چیزی که دیگران در مورد ما می بینند به طرز لباس پوشیدنمان بر می گردد،
در این مقاله در مورد این مطلب توضیح داده خواهد شد:

۱) هیچ گاه با پیراهن آستین کوتاه، از کراوات استفاده نکنید.
پیراهن های آستین کوتاه، لباس های درجه دو محسوب می شوند.
اگر یونیفورم رسمی شغلی شما به این شکل باشد، و یا مدیر یک رستوان باشید،
پوشیدن این لباس اشکالی ندارد اما اگر می خواهید یک تصویر حرفه ای از خود به جای بگذارید،
بهتر است از پوشیدن پیراهن آستین کوتاه خودداری کنید.

۲) یکی از مهمترین اجزاء اساسی پوشش یک مرد را کفش هایش تشکیل می دهند.
کفش هایتان باید تمیز باشند، برق بزنند، ظاهر آراسته ای داشته باشند و مناسب مکانی که در آن هستید باشند.
اگر کت شلوار می پوشید حتماً باید کفش های مردانه بندی به پا کنید.
یک کفش را برای چند روز پشت سر هم نپوشید و زمانیکه از آنها استفاده نمی کنید، قالبشان را درون آنها قرار دهید.

۳) در مورد شلوار باید گفت که آنقدر باید بلند باشد که جوراب هایتان را بپوشاند
و جوراب هایتان هم باید آنقدر بلند باشند که وقتی پاهایتان را روی هم می اندازید، ساق پا مشخص نشود.
شلوار، اگر یک تای کوچک روی پا بخورد به اندازه کافی بلند است.
سر آستین و پاچه های شلوار نیز باید مرتب و منظم باشند.
پاچه های مرتب هنگام نشستن شما را در وضعیت بهتری قرار می دهند
و سر آستین های مناسب سنگینی و وقار شما را افزایش می دهند.

۴) هیچ گاه هم از کمربند دور کمری و کمربندهای پیش سینه دار با هم استفاده نکنید.
این کار شما را قدری نامطمئن جلوه می دهد.

۵) جوراب باید با شلوار همخوانی داشته باشد.

۶) کمربند باید با کفش همخوانی داشته باشد.

۷) کراوات باید تا خط کمربند پایین بیاید.
این امر اختیاری نیست و هیچ بحثی در مورد آن پذیرفته نمی شود.
اگر کراوات از اندازه طبیعی خود کوتاهترباشد، شما را یک فرد ناآگاه جلوه می دهد.

۸) گره کراوات زمانی خوب به نظر می رسد که بعد از گره، یک "فرو رفتگی" محسوس در آن ایجاد شود.
گیره کراوات و سایر آویزهای زینتی که به کراوات متصل می شوند، دمده شده اند.

۹) پوشیدن جلیقه نشانگر قدرت بیشتر است.
باید توجه داشته باشید که آخرین دکمه کت یا جلیقه لزوماً نباید بسته شود.
این امر از زمان ادوارد هفتم مد شد.
او وزنش افزایش پیدا کرد، نمی توانست دکمه هایش را ببندد و بنابراین این کار را مد کرد.

کت های رسمی یک تا سه دکمه دارند.
کت هایی که بیش از سه دکمه دارند، قدری امروزی تر بوده و بیشتر جنبه مد را داشته
و آن اصالت خود را از دست می دهند و بیشتر برای وقایع اجتماعی معمولی مناسب هستند تا یک ملاقات مهم کاری.
در کت هایی که شامل دو دکمه هستند، فقط دکمه اول بسته می شود.
در کت های سه دکمه، یا می توانید تنها دکمه وسط را ببندید و یا دکمه اول و دوم.
برخی از متجددین کرانه باختری از این سه دکمه، تنها دکمه بالایی را می بندند!
کت هایی که ۴ دکمه و یا بیشتر دارند طوری طراحی شده اند که در آنها باید حتماً دکمه آخر نیز بسته شود.
اگر دکمه آخر به راحتی بسته شد، که باید آنرا ببندید، اما اگر باعث کشیدن پارچه شود، بهتر است که آنرا باز بگذارید.

نوع دیگر کت های مردانه دارای دکمه های بیشتری هستند
و از نوع اولیه قدری رسمی تر به نظر می رسند.
در این مدل دکمه ها در دو تا سه ردیف عمودی قرار می گیرند.
آنها بر اساس دکمه هایی که روی آنها به کار رفته،
در سه گروه قابل تشخیص می باشند: ۲/۴ و ۱/۴ و یا ۲/۶.

شماره اول مربوط به تعداد کل دکمه های جلویی است و شماره دوم مربوط به سوراخ دکمه های کاربردی است.
نتیجتاً به این معناست که لازم نیست از تمام دکمه هایی که می بینی، استفاده کنید و تمام آنها را ببندید.

در کت های ۲/۴ و ۲/۶ معمولاً دکمه بالایی و وسطی بسته می شود،
اما دوک های انگلیسی اغلب دکمه آخر را می بستند و با این کار سینه هاپهن تر و پایین تنه بارک تر شده
و چهره مردانه تری به فرد داده می شود.

چرا آقایون ترجیح می دهند که آخرین دکمه کت، جلیقه، و یا ژاکت خودشان را باز بگذارند؟
ادوارد هفتم، پسر ملکه ویکتوریا (۱۹۱۰-۱۸۴۱ مدت زمان پادشاهی ۱۹۱۰- ۱۹۰۱) او آنقدر وزنش زیاد بوده
که به هیچ وجه نمی توانست آخرین دکمه لباس هایش را ببندد یا اگر بخواهیم کمی لطافت تاریخی به خرج دهیم،
می توانیم بگوییم که یادش می رفته این کار را انجام دهد.
اتباع او این کار را به صورت یک مدل مد جدید نشان میدادند و از آن زمان به بعد اغلب آقایون چنین مدی را
در پیش گرفتند و امروزه آخرین دکمه های کت اصلاً طوری طراحی نمی شوند که بتوان آنها را بست.

شاید هم ایده نبستن آخرین دکمه کت از نیم تنه های بلند گرفته شده باشد؛
آنها آنقدر بلند بودند که اگر آخرین دکمه ها بسته می شد، فرد به سختی می توانست راه برود.
به همین دلیل افرادی که از چنین کت هایی استفاده می کردند، ترجیح می دادند که آخرین دکمه آنرا باز بگذارند.

۱۰) آستین کت ها رسمی و اسپورت باید طوری طراحی شده باشد که در حدود ۴/۱ تا۲/۱ سانت
از سر آستین پیراهنی که در زیر آن پوشیده می شود را نشان بدهند.

ما در یک دنیای پیچیده و شلوغ زندگی می کنیم که افراد با ملاحظه در موقعیت ها و مجالس مختلف سعی می کنند
به صورت شکیل لباس بپوشند. در یک کلام می توان گفت که درست لباس پوشیدن، یعنی احترام گذاشتن به خود و دیگران.

خدایا چرا من؟


آرتوراش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت،
با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: “چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟”
آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت :
در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات گرنداسلم ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام قهرمانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که “خدایا چرا من؟”
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :”چرا من؟

درکـــــم کـنـیـــد


یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی
بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش.
منم جوگیر شدم ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!
بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.
خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.
یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.
رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.
خلاصه حل شد.
یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.
دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.
اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی …
رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟
گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!
خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.
خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟
گف بله و یکی داد ... رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین.
الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.
خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام.
ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!
منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم!
یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…!
بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟
گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم!
کار همین شکلاته بود! شما درکم نمیکردین!
خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!
نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند، یه کاری کنید درکتون کنند.